به گزارش مشرق، علی سعدوندی در برنامه رادیو انتخابات درباره سیاستهای ارزی دولت سیزدهم اظهار کرد: حدود ۶۰ سال است سعی کردیم صنعتی شویم. تلاش کردهایم پیشرفت کنیم. یعنی از ابتدای دههی ۱۳۴۰ تلاشهایی در جهت صنعتی شدن اقتصاد ایران شروع شد.
وی ادامه داد: طی ۱۰ سال اول یعنی در کل دههی چهل اقتصاد ایران شاید موفقترین اقتصاد در کل دنیا بوده یعنی نرخ رشد اقتصادی بالای ده درصد بوده و نرخ تورم زیر دو درصد بوده. که در آن زمان در دنیا بینظیر بود. یعنی حالتی که بعدها شاید همان زمان هم کشور ژاپن هم به همین صورت داشت عمل میکرد.
وی یادآور شد: از ۱۳۵۰ به تدریج این تخیل و این توهم به وجود آمد که میشود حتی از این سریعتر رشد کرد و به طور مشخص شاه مخلوع در آن زمان وارد اقتصاد شد و هیچ مخالفتی را برنمیتافت و کل آن نهادهایی که باعث آن رشد عجیب شده بودند کل آن نهادها را دستخوش تحول کرد و شاید به نحوی از بین برد.
وی با بیان اینکه سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی در دهه ۵۰ به نهادهای ضد توسعهای تبدیل شدند، افزود: این بود که از ۱۳۵۰ یا ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ از همان اوایل دههی ۱۳۵۰ تا امروز که ۱۴۰۰ هستیم سیاستهای اقتصادی کشور همان سیاستهایی است که از زمان هویدا شروع شده و متأسفانه ادامه پیدا کرده و تقریباً هر دولتی که سرکار آمده و هر حتی حزب و نهاد و حتی افرادی که مخالف بودند و موافق بودند و حتی هر کسی که هر موضع سیاسی میخواهد داشته باشد در یک سری اصول مشترک بودند.
وی با تاکید بر اینکه سیاست ارزی ما کاملاً اشتباه بوده است، اضافه کرد: شاید تنها کشوری در جهان هستیم که داریم این سیاست را اعمال میکنیم. سیاست ارزی ما چه بوده؟ سیاست ارزی ما این بوده که اگر ما درآمد حاصل از فروش ثروت داشته باشیم به جای اینکه این درآمد را صرف توسعه کنیم، به جای اینکه این درآمد را راهآهن بسازیم این درآمد را باید در بازار تزریق کنیم که قیمت ارز را کاهش بدهیم واردات انجام شود.
این اقتصاددان در ادامه گفت: نه اینکه ما واردات ریل داشته باشد که خطآهن بسازیم. نه اینکه ما واردات واگن داشته باشیم. نه ما واردات داشته باشیم که کالای لوکس وارد کنیم. ما واردات داشته باشیم که کالای اساسی وارد کنیم. ما سیاست داشتیم که در کالای اساسی وابستگی شدید به خارج داشته باشیم و این یک محفلی و محملی شده است که چه اتفاقی بیفتد.
سعدوندی با بیان اینکه تلاش ما در پنجاه سال گذشته این بوده در جهت تولید کالای اساسی حرکت نکنیم و وابستگی ما شدیدتر باشد، اظهار کرد: وقتی شما میآیید ارز بازار آزاد ۲۳ هزار تومان، بیست و پنج تومان است، روی کالای اساسی ارز ۴۲۰۰ میدهید یعنی چی؟ یعنی شما سعی میکنید که کالای اساسی اصلاً امکان تولید در داخل نداشته باشد.
وی تصریح کرد: اینکه ارز در بازار تزریق میشود موجب میشود که قیمت کالای خارجی به طور مصنوعی ارزان شود ولی قیمت کالای داخلی افزایش پیدا کند یعنی مطلقاً این جور نیست که شما سوبسید به کالای خارجی دادید مثلاً گفتید که این مورد نیاز کشور است. مثلاً شما سوبسید به واحد نهاده میدهید. مثلاً سوبسید به واردات خوراک دام و طیور میدهید بعد میآییم توجیه میکنیم.
محمد صفایی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز گفت: همه دولتهای ما در این ادوار مختلف درآمدهای نفتی را به عنوان درآمد دولت حساب کردند و حال اینکه درآمد دولت آن جایی است که خود عرق جوین برسد و خدماتی را ارائه بدهد و بر مبنای آن خدماتی که ارائه میدهد مالیات بگیرد و با این مالیاتی که میگیرد کشور را اداره کند.
وی ادامه داد: اما ما درآمدهای نفتی را به عنوان درآمد دولت محاسبه میکردیم و مبتنی بر این دولت رانتی تشکیل شده و هم حاشیههای شکاف طبقاتی، هم حاشیههای فساد در این دولت رانتی تشکیل میشود. خود ارزان نگه داشتن ارز و اینکه به چه کسی تخصیص پیدا میکند و چه جوری تخصیص پیدا میکند. اصلاً قابل مدیریت هست و قابل کنترل هست؟ که اصلاً این بحثها قابل مدیریت نیست.
وی تاکید کرد: لذا است که ما یک ذهنیتی حتی در طوری پردازهی ما که توسعهی کالای وارداتی است. این یک نکته و دولتیها هم تصور آنها هم این است و حتی این در عامهی مردم هم شکل بر اساس تکرار گرفته است که بله دولت باید نفت بفروشد و کالا وارد کند و مردم هم مصرف کنند. حتی بنگاههای تولیدی ما هم یک مقداری گلخانهای شدند. یعنی یک کاری که همیشه این حمایت دولت باید پشت سر آنها باشد که آنها در این بحث سرپا بمانند.
وی اضافه کرد: از این رو اصلیترین مسئله این است که ما درآمدهای نفتی را به عنوان درآمدهای دولت حساب کردیم و هر جا که درآمدها بالا بوده، شما نرخ ارز را پایین آوردید و هر جا که درآمدی نداشتی و کاهش پیدا کرده، نرخ ارز بالا رفته. یعنی با فروش نفت، ارز شما تنظیم میشده است و بالا و پایین میرفته. این یکی از چالشهای اصلی ما است و ما باید به این سمت برویم.
وی یادآور شد: رهبر معظم انقلاب اسلامی سال هفتاد و دو اشاره میکنند که آرزوی من این است که روزی چاه نفت بسته شود و ما کشور را اداره کنیم. اگر دولتها سعی میکردند که سالی سه، چهار درصد وابستگی خود را کاهش بدهند امروز ما دیگر اقتصاد بدون نفت داشتیم و این مسائل هم در آن وجود نداشت چون آن چیزی که باید قیمت ارز را مشخص کند، پشتوانهی تولید کشور است.